من کودکی را کشته ام. انگاه که کشورم در تحریم بود. انگاه که درها بسته بودند. همانروزهایی که همسایه زایمان کرد. سوز سرما همه را بیرحم کرده بود. اینک روزها و هفته هاست بیمارم. در جاده ای کویری به پیش می رفتم. شیاطین در مقابلم می رقصیدند. و من برایشان دست می زدم! خنده های بلند و. آتش صورتشان من را می ترساند.

بگذار چنان از خواب برآیم که کوچه های شهر حضور مرا دریابند. خواندنی های مفید برای بهبود زندگی. حالم بد میشه با حرفات! لیست کامل عناوین یادداشتها. 93 عجب سالی بود چیزایی رو تجربه کردم که هرگز فکرشم نمیکردم اولش میگفتم چرا و گلایه میکردم اما درنهایت کوله باری از تجربه برام به ارمغان آورد و فکر میکنم لازم بود این اتفاقات بیفته تا طرز تفکرم کلا تکون بخوره. حکایت عطسه با دهن پره! بحث خو.

قفل شده دستان یخزده ام. که در آسمان این خانه ی بی خورشید. مژده بخش طلوع بهار باشد . از شاخسار بلند چیدن تو. که جاذبه ی تلخ زمین. فرجام آرزوی شیرین رسیدن هاست . توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد. روی دیگر سکه ی عشق بود.