آنچه نمی توان با آشنایان گفت. البته که ته دلم به پسرم افتخار کردم ولی از دست خودم حرصم گرفته بود که از آن عکس فقط رد شدم. امروز از خودم خجالت کشیدم. از خودم که بزرگ شدم و منطقی و عاقل و . هرچیز به جز انسان به معنای کلمه! داشتیم عکس های سفر هند را می دیدیم. پسرک آن وقتهآ سه ساله بود. یکدفعه پسرم زد زیر گریه و گفت مامان اون بچه بیچاره شیر نداشت بخوره. مادرش غذا نداشت که بخوره و شیر تولید کنه برای بچه اش و زار زد.

نام وبلاگ برگرفته از نام یکی از قطعات استادشمس لنگرودی است. یه سفید زیبای کوچولو تونسته پیله. لثه رو بالاخره بشکافه و بیاد بیرون. چه اسم طولانی ای هم داری! به دنیای شکلاتی پسرم خوش اومدی. کونوسچه هم اینقد خسیسه تو نشون دادنش که دقمون داده تا تونستیم یه ده.

بعد از شب هزار و یکم. جامعه ما هم از خیلی وقت پیش جامعه مذهبی بوده و حتی اگر افراد جامعه مذهبی نباشند یعنی مقید به نماز و روزه و حجاب هم نباشند باز هم به نوعی تربیت مذهبی سنتی در وجودشون هست. عرفی وجود دارد که به شدت از مذهب و سنت نشات گرفته و چه بخوای و چه نخوای مطابق به اون رفتار می کنی. همه این ها رو گفتم تا برسم به این جمله که در زمان بارداریم خونده بودم. توی یه مجله نوشته بود بعد از زایمان شما با بدن خودتان بیگانه می شوید. اون موقع نفهمیدمش یعنی فکر کرده بودم فهمیدمش اما نفهمیده بودم.

از انجام دادن و یا تماشا کردن انواع کارهای هنری لذت می برم. هرگونه کپی برداری از عکس و مطالب این وبلاگ فقط با اجازه نویسنده و ذکر منبع امکان پذیر می باشد. برای رفیق گم کرده ام سارا م.

آخرین سلام خدمت بر و بچ خوب من. آقا به شکل کاملا ضربتی فردا داریم میریم. اوضاع همونطوری که گفتم قاراش میشه. امروز صابخونه مون رفته بود پیش توتو و بقیه ی پول پیش رو پس داده بود. فرموده بود فردا صبح تخلیه کنین دیگه اینجا نبینمتون! یعنی پر رویی شو نمی تونید تصور کنید. برادر شوهرمم حسابی حقشو گذاشته بود کف دستش. چه ماجراهایی بود بین ما طولانیه نمی تونم تعریف کنم. فقط الان قراره صاحبخونه ی جدید کلید رو از مستاجره پس بگیره و امشب بریم تمیزش کنیم. فردا هم بابام اینا میان کمک و اسباب کشی.

جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند. امروز بالاخره فرصت شد باهم حرف بزنیم. گفت حق با تو بود و حرفی نداشتم بزنم. گفت شرایط آدم ها رو درک کن. گفتم این حسادت ها از اول بود. برادرمم که کلا گیجه و حواسش به هیچی نیست.