دختری با دنیای دخترانه ی مخصوص به خودش. حس یک مادر بزرگ مهربان را دارم. از سری لذت آفرینی های کوچک در این اوضاح و احوال. مثلا مگی می تونه آزادی طبیعی جان لاک و بخوانه. امیرحسین هایک و بخونه مربوط به سیستم اقتصادی هم می شود مناسبشه موقع درس دادنش هم غایب بودم.

روز هاي زندگي يك مسافر. مسیح عربده کش با دستمال یزدی.

شاعر میگه گریه کن گریه قشنگه.

این وبلاگو زدم که یه خونه هم توو دنیای مجازی داشته باشم. خدا رو چه دیدی شاید همینشم گرون شد. خلاصه کلوم خواستم از قافله عقب نمونم و یه افاضات فضلی از خودم داشته باشم بلکم ملت استفاده کنن. روم نمیشه توو صورت ماهتون نگاه کنم. راستی دوستان کیا اینجا تلگرام دارن? بعد اونوقت مایلید گروه بزنیم? البته همچنان مجهول الهویه بمونیم فقط واسه دور هم بودن باشه. اولین پست با تو .

عاقا ما غلط بکنیم! آشفتگی های نیمه شب. در لا به لای زندگی. دقیقا یادم نیست ولی یه حرکاتی .

از هرچه در خیال من آمد نکوتری. از هرچه در خیال من آمد نکوتری. یک دو سه امتحان میشود. طبیبی که مدعی نیست! ته مانده ی یک دختر. من در مقابل همه ی آدمهای کره زمین! من و قلب کوچکم دوست داریم! از رسته ی تجربیات درهم و برهم. عروس خوبه ی ماجرا! تلخ همچون چای سرد.

ترس و عجز و خشم وبغض وجودمو پر کرده. هیچ غلطی نمی تونم بکنم. بیا یه بار دیگه با هم حرف بزنیم. بدون اون گزینه های لعنتی روی میز. فقط یه کم مهربونتر باش. مرا به خاطرت نگه دار. چایی رو دادم دست بابا و فرو رفتم تو مبل یکنفره.