Date Range
Date Range
Date Range
لعنت به روزگار بی معرفت. از اين بالا نيگا کردم زمين منو صدا ميزد. يکي ميگف بپر پايين يکي تو قلبم جا ميزد. وقت تموم کردن کار شهامت دل بريدن. خط کشيدن دور همه به حس پرواز رسيدن. حالا بايد چيکار کنم خاطره ها رو خط زدم. کاري که اينجا ندارم گذشتنو خوب بلدم. براي گريه کردنات يکي دو روزي کافيه. سيا بپوش براي من اينم براي قافيه. فقط من از اينجا ميرم فک نکنم چيزي بشه. نه آسمون زمين مياد نه ابري باروني ميشه. حرفاي آخرو زدم کارو بايد تموم کنم. حيفه که اين ثانيه رو براي حرف حروم کنم.
ای سینه امشب از غمش فریاد کن. ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت. یه وقتایی یه چیزایی چنان آتیشت میزنه. که دوست داری فریاد بزنی ولی نمیتونی. دوست داری اشک بریزی ولی نمیتونی. صدات درنمیاد حتی نفس کشیدن سخت میشه. تمام وجودت میشه یه بغض لعنتی که نمیترکه. چه غمگین است حس بزرگ تر شدن. و چه تلخست رسیدن دوباره به روزی که بی اختیار به زمین آمدم.
آغاز سال یکهزار و سیصد و نود و چهار شمسی! یعنی آغاز سالی داشتیم معرکه! البته آغاز آغازش خوب بودااااااااا . یک زد و خورد اساسی و اعصاب خوردیو. ظ روز یکشنبه ٢۳ فروردین ۱۳٩٤.
رود آفتاب-اعضای انجمن ادبی دانشگاه سنایی. ای سینه امشب از غمش فریاد کن. زيبا تر از رقص باد در گندمزار. هجوم دستان مردانه ي توست. كه با موسيقي عشق و جنون. دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست. می شود به فنجانی چای مست شوی. و به لبخندی کامیاب! تور س.
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست. و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود. اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت. عاشقان سکوت شب را ویران می کردند. اگر به راستی خواستن توانستن بود. و عاشقان که همیشه خواهانند. همیشه می توانستند تنها نباشند. هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد. تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
پیش چشم تو تنگ و کوچک. خالی از انتظار آمدن بهار. همه ی علت ها برای تو پوچ. حکایت من شده مثل کوزه گر.
قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد. وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و. دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت.