یه چیزایی هم هست از شیر درست میشه با روکش شکلات یا هر چی. کلی چیز خوشمزه ی دیگه هم هست. آدم بد نیست فکر چهار روز.

ای دل کوچک من غصه نخور تو خدایی داری بزرگ که در همین نزدیکی است. از یک جایی به بعد آدم سکوت می شود. از یک جایی به بعد آدم سکوت می شود. آدم سقوطش را می پذیرد و سکوت می شود. می نشیند لای روزمرگی ها و نه لبخندش می آید نه گریه اش. از یک جایی به بعد آدم نه برای ذوق های کسی ذوق می کند نه برای گریه هایش گریه. فقط برای فرار از چرا های بی امان آدم ها. برای اینکه هی حالش را نپرسند.

دوباره و دو باره و چندباره. نوشتنها و پاره کردن کاغذهای سیاه مشق شده. شاید یه زانو یا شانه. دوربرمون واسه فیلمها نبود . کاش میون این همه . من یه نیم من بود پای درد دل که از درد دل هم دل خوشی ندارم . عاشق و شیدا نمی شه. دیگه اونجور چیزا پیدا نمی شه . ذکرچند روزه ی دلم شده همین شعر شاملو . باز هم سنگینه این قفس.

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود. دلنوشته های مهربانو از آشنایی تا جدایی. این با ارزش ترین میراث من برای اوست. همراه و همسر تا انتهای عمر. ستایش میکنند و وقت غصه ها دست به دامانش میشن که از گرفتاری نجاتشون بده و وقت شادی.

آدما همیشه بعد ازین که اتفاقی براشون میوفته مهم می شن. زیاد جلو چشم بودن ارج و قرب آدمو از بین میبره و لطف دائم وظیفه میشه. لا رجاء من الله فی شفاء هذا العلیل العقول بالقرص والامپول و تنقیه والشیاف او کپسول . اداره کل آب و فاضلاب استان آ. ش! حالا خوبه استان آذربای.

اینجا برای پسرهایم می نویسم. نوشته شده توسط بابک اسحاقی. اولین تلاش برای جمله سازی. شاید خیلی ساده و مسخره به نظر برسه ولی باید بابا و مامان باشید تا مزه این شیرین زبانی را درک کنید . گلاب به رویتان رفته بودم دستشویی.

ღ بوم نقآشے نوشتﮧ هآے م ט ღ. اینجا صداے پای زندگے مے آید. قلم رو دست گرفتم و کشیدم قآب جدید زندگی. قلم ایט بآر میکشه لحظه هآی قشنگ روی بوم زندگی.

این پست فقط خاطرات روزهایی است که با مارالم بودم. سلام عزیزان امروز فرصتی پیدا کردم تا کمی از سفرم رو برای شما عزیزان بنویسم. سلام و صد تا سلام. درود بر همه شما عزیزان. بعد از مدتها در لب تابم رو باز کردم. دوستان عزیز که وجودشون غنیمته. شرمنده که این مدت از همه بی خبر بودم یک مدت که مریض بودم و درد زیادی تو پام داشتم که منو از زندگی بیزار کرده بود.